اتابک: نباید جایگاه اصناف تضعیف شود
|
اتابک: نقشه راه همکاریهای تجاری ایران و اوراسیا در مسکو نهایی میشود
|
ارتقای روابط تجاری ایران و افغانستان در اولویت دولت است
|
تأکید وزیر صمت بر لزوم همگونسازی قوانین با شرایط فعلی تولید
|
۳۰۳ همت عدمالنفع صنایع از ناترازیها
|
افزایش قیمت و ناترازی انرژی، چالش اصلی صنایع کشور
|
مدیر نمونه خودرویی کشور مدیرعامل شرکت توسعه گردشگری ایران شد
|
راهاندازی دوباره تالار دوم ارزی؛ تشکیل کمیته ارزی در وزارت صمت
|
بازگشت ۲ میلیون و ۲۹۸ هزار زائر به کشور
|
تمهیدات وزارت صمت برای مراسم اربعین امسال
|
اعلام آمادگی وزرای صمت و راه و شهرسازی برای تامین تسهیلات مورد نیاز سفر زائران اربعین
|
ارائه گزارش بازار بهصورت منظم به دولت؛ کاهش تقاضا گذراست
|
وزیر صمت: برای اولین بار کنسانتره تیتانیوم در کشور تولید می شود
|
سه شنبه 22 مهر 1404
Toggle navigation
صفحه نخست
درباره ما
آرشیو
تماس با ما
نتیجه تلخ ازدواج بعد از ۱۰ بار خواستگاری
تاريخ:هجدهم دی 1401 ساعت 14:17
|
کد : 272888
|
مشاهده: 377
خراسان: اگرچه بیش از ۱۰ بار به خواستگاری یکی از همشهریانم رفتم که در کنار کارگاه نجاری من سکونت داشتند و بالاخره به آرزویم رسیدم اما اکنون به تحصیلات عالیه همسرم حسادت میکنم و با تحقیر و تمسخر او قصد دارم عقدههای روانیام را تخلیه کنم چرا که ...
جوان ۳۵ ساله ای که بعد از ۱۵ سال زندگی مشترک با افکار «طلاق» دست به گریبان بود، با بیان این که فکر می کردم «عشق» به تنهایی می تواند انسان را به خوشبختی برساند درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری طبرسی شمالی مشهد گفت: پدرم کارمند یکی از بیمارستان های مشهد بود و به تحصیل فرزندانش اهمیت زیادی می داد. در این میان هر ۴ برادرم به تحصیلات عالیه رسیدند و در ادارات دولتی مشغول کار شدند اما من هیچ علاقه ای به درس و مدرسه نداشتم. پدرم به سختی تلاش می کرد تا من نمرات خوبی کسب کنم و برای این منظور هرکاری انجام می داد ولی تشویق ها و تنبیه های او تاثیری در من نداشت. تا این که بالاخره در کلاس پنجم ابتدایی ترک تحصیل کردم و به بازیگوشی در کوچه و خیابان پرداختم.
وقتی پدرم از تحصیل من ناامید شد، یک روز دستم را گرفت و مرا نزد یکی از دوستانش برد که کارگاه نجاری داشت. او مرا به «استاد اکبر» سپرد تا این حرفه را به من بیاموزد! چرا که پدرم معتقد بود بعد از تحصیل، هر انسانی باید هنری داشته باشد که در زندگی از آن بهره ببرد! خلاصه من هم به این کار علاقه نشان دادم و خیلی زود فوت و فن نجاری را آموختم و مشغول کار شدم.
چند سال بعد با سرمایه ای که پدرم در اختیارم گذاشت، کارگاه کوچکی را راه اندازی کردم و به طور مستقل این حرفه را ادامه دادم. در همین روزها بود که عاشق «فهیمه» شدم. او و خانواده اش از همشهریان نیشابوری ما بودند و در کنار کارگاه من سکونت داشتند اما او دانشجو بود و من مدام با حسرت و افسوس به او می نگریستم که راهی دانشگاه می شد. بالاخره راهی خدمت سربازی شدم اما نمی توانستم عشقم به «فهیمه» را فراموش کنم! این بود که از پدر و مادرم خواستم به خواستگاری او بروند! ولی آن ها با پاسخ منفی روبه رو شدند.
خلاصه حدود ۱۰ بار بعد از پایان خدمت سربازی به خواستگاری «فهیمه» رفتم تا این که او موافقت کرد با من ازدواج کند. حالا همسرم لیسانس داشت و با رفتارهای جذاب و برخوردهای مناسب با دیگران، نظر همه اطرافیانم را به خود جلب کرده بود. «فهیمه» به هیچ وجه ناز نمی کرد شاید باور نکنید اما در طول ۱۵ سال زندگی مشترک، من اشک های او را هم ندیدم. رفتارش کاملا غرورانگیز و مردانه بود و حتی از آرایش های زنانه هم دوری می کرد و در منزل لباس مردانه می پوشید! از سوی دیگر گفتار و رفتارش برای اطرافیانم «حجت» بود. همه او را زنی با شخصیت و مدیر و مدبر می دانستند و سلیقه اش را تحسین می کردند به طوری که دیدن این صحنه ها به شدت مرا آزار می داد. آرام آرام حس حسادت همه وجودم را فرا گرفت چرا که همسرم با افرادی متشخص و تحصیل کرده معاشرت داشت اما دوستان من همه از طبقه ضعیف بودند و این مسائل غرور مرا لکه دار می کرد به گونه ای که حس می کردم دیگران مرا آدم حساب نمی کنند! و هیچ کس نظر مرا درباره موضوعی نمی پرسد و همه به همسرم توجه دارند چون او زنی با فرهنگ و تحصیل کرده است!
تصورم بر این بود که «فهیمه» از بالا به من نگاه می کند و تحصیلاتش را به رخم می کشد! و از ازدواج با من پشیمان است! به همین دلیل همواره سعی می کردم او را نزد دیگران تحقیر کنم و به تمسخر بگیرم! همسرم را نادیده می گرفتم و در جمع بستگان، کوچک ترین نقطه ضعف او را بزرگ نمایی می کردم و به رخش می کشیدم!
«فهیمه» بارها به من توصیه می کرد که فرزندانمان بزرگ شده اند و این رفتارها نزد آن ها درست نیست اما من که به شدت احساس حقارت و کمبود داشتم او را زیر مشت و لگد می گرفتم و کتک می زدم. با وجود این خیلی زود پشیمان می شدم چرا که او را عاشقانه دوست داشتم اما اکنون در دو راهی تردید قرار گرفته ام و ...
با صدور دستوری از سوی سرگرد «جواد یعقوبی» (رئیس کلانتری طبرسی شمالی) بررسی های کارشناسی و روان شناختی این ماجرا، به گروه مشاوران زبده دایره مددکاری اجتماعی سپرده شد تا این موضوع مورد کنکاش های دقیق علمی و تجربی قرار گیرد!
ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی
http://new.sanatnews.ir/News//272888
برچسب ها :
نتیجه تلخ ازدواج
,
خواستگاری
,
اخبار صنعت نیوز
آدرس ايميل شما:
*
آدرس ايميل دريافت کنندگان
*
Sending ...
*
پربازديد ترينها
بازار سرمایه مثبت شد
ماموریت استاد دانشگاه خواجهنصیر برای توسعه شرکتهای دانشبنیان با حکم «افشین»
اعزام و پذیرش ۷۴ هزار مسافر در مسیر استانبول با ۳۶۶ پرواز پس از تحریم پروازهای اروپا
اهمیت تامین گروه خونی O منفی در حوادث
احتمالاً تعرفه واردات آیفون ۳۰ درصد باشد
تخفیف خرید خودرو برای متقاضیان طرح جایگزینی خودروهای فرسوده
افزایش ترددها از مرز ارمنستان
وزرای ورزش و میراث فرهنگی وارد بوموسی شدند
آمادگی ایران برای انتقال تجربههای دولت الکترونیک و هوش مصنوعی به ونزوئلا
اتوبوسرانی چگونه بر شرکتهای بخش خصوصی نظارت میکند؟
به خاطر مشکلات اقتصادی شرایط صنعت بیمه مطلوب نیست
برهانی در آستانه نشستن روی نیمکت نفت مسجدسلیمان
آخرين اخبار
ماجرای پخت یک غذا خاص برای اسرا
فهرست ابربدهکاران ۲۵ بانک اعلام شد
۳ اقدام کلیدی برای حضور موثر ایران در نمایشگاههای گردشگری خارجی
تحول بزرگ در نظافت بزرگراههای تهران
بحران نهادههای دامی؛ دامداران گرفتار «خرید دو فاکتوره» شدند
انفجار در شمال ایتالیا جان ۳ افسر پلیس را گرفت
سندرز: ترامپ به سرعت آمریکا را به سمت استبداد میبرد
ارائه اولین مدل بومی طراحی محصولات فیزیکی فناورانه برای سالمندان
یک انتصاب در سازمان منابع طبیعی کشور
ایهود باراک: نسل جوان جهان با اسرائیل دشمن شده است
هوش مصنوعی اثبات قصور پزشکی را دشوار میکند
لواندوفسکی مصدوم شد
کليه حقوق محفوظ و متعلق به پايگاه اطلاع رسانی صنعت نيوز ميباشد
نقل مطالب و اخبار با ذکر منبع بلامانع است
طراحی و توليد نرم افزار :
نوآوران فناوری اطلاعات امروز