الاخبار: مقاومت اهرم قدرت لبنان است
تاريخ :
اول مهر 1404 ساعت 14:36
|
|
کد : 400539
|
روزنامه لبنانی نوشت مقاومت فشار و باری بر دوش لبنان نبوده بلکه یکی از ستونهای هویت سیاسی و امنیتی آن است، مقاومت نه یک کالای لوکس و یا جایگزین دولت بلکه اهرم قدرت لبنان است که از خلأ سیاسی، بینالمللی و منطقهای سرچشمه گرفته و موفق شده یک معادله بازدارندگی استثنایی را از سال ۲۰۰۶ تا امروز ایجاد کند.
به گزارش ایسنا، با توجه به شرایط داخلی لبنان و منطقه نمیتوان مقاومت را صرفا وضعیتی گذرا دانست بلکه مقاومت محصول تاریخی و شناختی موازنه قوا در مشرق عربی و یکی از مهمترین ابزارهای ماهیت سیاسی و دفاعی در مقابله با پروژه مستمر رژیم صهیونیستی و آمریکا قلمداد میشود که هدف از آن طراحی دوباره منطقه و تسلیم کردن آن است.
تاکید بر این مطلب که کارکرد مقاومت تمام شده، مستلزم آن است که توجهها از تهدید صهیونیستی منحرف و این تهدید انکار شده و معادلات قدرت حاکم بر منطقه نادیده گرفته شوند و این انگیزه بیشتری را برای رژیم صهیونیستی جهت انجام اقدامات توسعه طلبانه و خصمانهاش ایجاد میکند.
از این منظر، مباحثی همانند «تسلیحات» یا «از بین رفتن بازدارندگی» تنها یک سرمایهگذاری تبلیغاتی و سیاسی خطرناک در نقطه عطفی سرنوشتساز برای لبنان و منطقه بوده که در آن نه منافع ملی و نه تفسیر واقعبینانه موازنهها و یا فضای امنیتی موجود در نظر گرفته شده است.
کارکرد بازدارندگی که مقاومت ایجاد کرد، هیچ روزی وضعیتی مطلق نبوده و یا برای همیشه تضمین نشده بلکه در واقع عملیاتی پویا و تغییرپذیر تحت تاثیر موازنه قوا و تحولات فناوری، سیاسی و راهبردی قرار دارد، بازدارندگی با یک معادله مجموع صفر اندازهگیری نمیشود بلکه با نسبتها و اثرات متقابل سنجیده میشود و در چندین سطح قرار دارد که از جمله آنها میتوان به بازدارندگی از شروع جنگ، بازدارندگی در طول جنگ و هر بازدارندگی عملیاتی که بر انتخابهای دشمن تاثیر میگذارد.
به نوشته روزنامه «الاخبار» چاپ لبنان، در طول تاریخ، هیچ جنبش مقاومتی نتوانسته بازدارندگی را به یک تضمین دائمی تبدیل کرده و به معادلهای مشابه آنچه مقاومت لبنان در طول سالهای ۲۰۰۶ تا ۲۰۲۳ ایجاد کرد، دست یابد، با این وجود جنبشهای مقاومت توانستند بر محاسبات دشمن تاثیر بگذارند، هزینههای رژیم اشغالگر را افزایش دهند و هر حملهای را به یک ماجراجویی پرهزینه تبدیل کنند. به این ترتیب تداوم تهدید واقعی، استمرار ابزارهای بازدارندگی و دفاعی را توجیه میکند چراکه کارکرد بازدارندگی اتفاقی لحظهای نیست بلکه ساختاری ترکیبی است که نیازمند یک ساختار قدرت پایدار و مرتبط با یک چارچوب سیاسی واقعی است.
این گفته که نقش مقاومت به پایان رسیده، بیشتر از آنکه تصمیمی ناشی از یک ارزیابی راهبردی باشد، در واقع بازتاب اراده سیاسی دیرینه آمریکا و رژیم صهیونیستی است که از جنگ ۲۰۰۶ و بعد از آن ادامه داشته و هدف از آن خلع سلاح لبنان و تبدیل این کشور به محیطی عاری از عناصر قدرت است، تمامی محاسبات و طرحهای در پیش گرفته شده از آن زمان تا جنگ اخیر که در آن تلاش شد مقاومت نابود شده و لبنان به طور کامل تحت کنترل رژیم صهیونیستی قرار بگیرد، شکست خوردند و نتیجه آن استمرار مقاومت و توانایی آن برای سازگاری با تغییرات بود.
بر همین اساس، آنچه ما امروز شاهد هستیم، تنها مرحله جدیدی از همین پروژه اما در شرایطی متفاوت است و طبیعی است که این مرحله با عنوانی داخلی و یا با گفتمانی لبنانی که آن را توجیه کرده و به آن مشروعیت کاذبی میبخشد، پوشانده شود.
اما اینکه مسؤولیت ویرانی به بار آمده در لبنان به دوش مقاومت گذاشته شود، این دیگر تحریف واقعیت است که نه منطق سیاسی و نه اخلاقی آن را توجیه نمیکند، تمامی تجربههای اشغالگری در طول تاریخ، گروههای سیاسی و رسانهای ا ایجاد کرد که بر مطالب مشابهی تاکید دارند و سعی دارند طرف متجاوز را تبرئه کرده و قربانی را محکوم کنند، ویرانیهای جنگها ناشی از وجود مقاومت نبوده بلکه نتیجه تجاوز و حمله است و مقاومت در اصل هزینه این تجاوزگری را بالا برده و در بلند مدت نتایج آن را محدود میکند.
در مقابل درخواست برای منزوی شدن مقاومت از محیط خود و آنچه دقیقا در فلسطین در حال وقوع است، به دور از ابعاد اخلاقی، ارزشی و انسانی، در واقع درخواستی خطرناک است، تنها کافی است تصور کنید اگر رژیم صهیونیستی موفق به محو مساله فلسطین و یا نابودی جنبشهایی شده بود که خط اول دفاعی لبنان را تشکیل میدهند، چه اتفاقی رخ داده بود، در آن صورت کشور به طور کامل در معرض پروژه صهیونیستی قرار میگرفت.
اما درباره عدم پاسخ مقاومت به حملات دشمن در این مرحله باید گفت که این مساله به کمبود امکانات مالی یا نظامی برنمیگردد بلکه به یک تصمیم سیاسی، راهبردی و متعادل مربوط است که مجموعهای از ملاحظات فعلی را متعادل کرده و به دولت لبنان اجازه میدهد که همسو با شعارهای خود درباره بازپسگیری تصمیم جنگ و صلح و مسؤولیت دفاع از لبنان، با سازوکارهای دیپلماتیک خود در یک بازه زمانی مشخص اقدام کند.
تغییرات در بازدارندگی به معنای فروپاشی آن نبوده بلکه به معنای ایجاد دوباره آن همسو با محیط جدید است و این به صبر، تجمیع و سرمایهگذاری بلندمدت نیاز دارد و چه بسا این رویکرد نشاندهنده سطح بالاتری از تفکر مقاومت باشد چراکه در چارچوبی گستردهتر ادامه دارد که از واکنش لحظهای آغاز شده و تا ایجاد معادله پایداری مستمر ادامه مییابد.
با این تفسیر، روشن است که مقاومت فشار و باری بر دوش لبنان نبوده بلکه یکی از ستونهای هویت سیاسی و امنیتی آن است، مقاومت نه یک کالای لوکس و یا جایگزین دولت بلکه اهرم قدرت لبنان است که از خلأ سیاسی، بینالمللی و منطقهای سرچشمه گرفته و موفق شده یک معادله بازدارندگی استثنایی را از سال ۲۰۰۶ تا امروز ایجاد کند.
هرگونه تعدیل و تغییری در ساختار مقاومت در چارچوب تقویت توان لبنان برای دفاع از خود انجام میشود نه در چارچوب تضعیف آن در برابر پروژهای که هنوز تا این لحظه تهدید مستقیمی برای آن محسوب میشود.
|