موسیقی چگونه به کاهش درد و اضطراب کمک میکند؟
تاريخ :
يازدهم خرداد 1403 ساعت 11:33
|
|
کد : 288852
|
موسیقی درمانی مدرن در ایالات متحده برای کمک به کهنه سربازانی با آسیبهای جدی شکل گرفت که از جنگ جهانی دوم باز میگشتند. از آن زمان، موسیقی درمانگران با طیف وسیعی از افراد از همه سنین سر و کار داشتهاند و موسیقی برای بهبود روابط بین فردی تقویت عزت نفس، توانبخشی و ساماندهی رفتارها از طریق ریتم به کار گرفته شده است. اخیراً پیشرفتهایی در آنچه به پزشکی موسیقی معروف است وجود داشته که در آن از موسیقی برای بهبود تندرستی و کمک به بیماران در کاهش اضطراب و درد استفاده میشود.
به گزارش ایسنا، موسیقی طی قرنها واجد قابلیت بالقوه برای تأثیرگذاری بر رضایت خاطر ما تلقی شده است. سقراط نوشته: «ریتم و هارمونی راه خویش را به خلوتگاههایی از نفس میگشایند که نیرومندانه بر آنها مستولی میشوند و فیض میرسانند.»
پزشکی هنرهای اجرا هدف مشابهی را با همراهی نوازندگانی دنبال میکند که به بیمارستانها میروند تا بیماران را در همه سنین سرگرم کنند و در ساخت موسیقی مشارکت دهند تا بهبود و رضایت خاطر روانی آنها را پیرو درمان ارتقا دهند. افزون بر این علاقه قابل توجهی به روشی وجود داشته است که به موجب آن موسیقی میتواند رضایت خاطر را در زندگی روزمره ارتقا دهد به این ترتیب که ما فعالانه به خلق موسیقی میپردازیم یا زمانی را صرف شنیدن آن میکنیم. مرزهای بین این حوزههای کاری مختلف بارز نیست و با گذر زمان تغییر میکند. مثلاً کار با مبتلایان آلزایمر در خانههای سالمندان ابتدا از سوی موسیقی درمانگران آغاز شد اما از وقتی اثربخشی آن معلوم شد و کاربرد آن گسترش یافت این خدمت بیشتر از جانب نوازندگان انجمنها ارائه شده است.
منظور از رضایت خاطر چیست؟
اگر از شما خواسته شود رضایت خاطر را تعریف کنید، چه میگویید؟ در حال حاضر، تعاریف زیادی وجود دارد؛ اگرچه، به طور کلی، رضایت خاطر به چگونگی احساس ما درباره کیفیت زندگی خود از جمله واکنشهای احساسی و سطح کلی رضایتمندی ما برمیگردد. برخی از تعاریف رضایت خاطر بر جنبههای خوش روانی (عملکرد مثبت انسان) و برخی دیگر بر لذتجویی (حس خوب) تأکید دارند. تأکیدی که بر هر جنبه میشود تحت مفهوم پردازیهای متفاوت فرق میکند.
یکی از رویکردهای مورد اقبال در تعریف رضایت خاطر؛ یعنی رویکرد ارضای نیازها، رضایت خاطر ذهنی را بازتابنده میزان برآورده شدن نیازهای بنیانی و همگانی انسانی تعیین میکند. این نیازها را میتوان محبت (برخورداری از علاقه عشق اعتماد و استقبال)، تأیید رفتاری انجام دادن درست امور ایفای نقشی مفید و منزلت برخورداری از احترام مهارتها یا کیفیتهای تصدیق شده استقلال و اعمال اراده تعریف کرد. رویکرد جایگزین مبتنی بر تصورات معکوس از معیارهای مربوط به رایجترین انواع اختلال سلامت روانی، اضطراب و افسردگی است. این رویکرد را تحت مفهوم شکوفایی ارائه دادهاند.
|