طرح داعشی مکرون؛ لاف یا ائتلاف؟
تاريخ :
چهاردهم آبان 1402 ساعت 12:14
|
|
کد : 284640
|
پس از پیروزی تاریخی فرمانده بزرگ مقاومت در مقابل فتنه تروریسم تکفیری در عراق و شام، نوچههای ناتو بویژه دیکتاتور ژیگول پاریس ناشیانه تلاش دارند از لولوی داعشی خودساختهشان در منطقه بهرهبرداری کنند. به گزارش ایسنا، روزنامه وطن امروز در مطلبی با این مقدمه نوشت: ۶ سال پیش بود که سردار اسلام، حاجقاسم سلیمانی در مرقومهای به رهبر انقلاب از پایان سیطره ۶ ساله داعش بر بخش وسیعی از کشورهای عربی خبر داد. فرمانده شهید محور مقاومت در این پیام تاریخی آورد: «با اتمام عملیات آزادسازی بوکمال، آخرین قلعه داعش و پایین کشیدن پرچم این گروه آمریکایی - صهیونیستی و برافراشتن پرچم سوریه، پایان سیطره این شجره خبیثه ملعونه را اعلام میکنم و به نمایندگی از کلیه فرماندهان و مجاهدان گمنام این صحنه و هزاران شهید و جانباز مدافع حرم ایرانی، عراقی، سوریهای، لبنانی، افغانستانی و پاکستانی که برای دفاع از جان و نوامیس مسلمانان و مقدسات آنان جان خود را فدا کردند، این پیروزی بسیار بزرگ و سرنوشتساز را به حضرتعالی و ملت بزرگوار ایران اسلامی و ملتهای مظلوم عراق و سوریه و دیگر مسلمانان جهان تبریک و تهنیت عرض میکنم و پیشانی شکر را در مقابل پیشگاه خداوند قادر متعال به شکرانه این پیروزی بزرگ بر زمین میسایم». جالب اینکه پس از اعلام پیروزی مزبور توسط فرمانده میدانی مقاومت، آمریکاییها به عنوان پیشدار ائتلاف به اصطلاح ضد داعش در منطقه، در ادبیات سیاسی و نظامیشان عملا بر پایان کار داعش صحه گذاشتند تا ثابت شود ائتلافشان یک کارزار نمایشی بیش نبوده است. به همین دلیل هفته گذشته که امانوئل مکرون، رئیسجمهور فرانسه در منطقه دوره افتاد تا آن ائتلاف کذایی را به بهانه حمایت از رژیم اشغالگر قدس علیه حماس احیا کند، این پرسش در اذهان افکار عمومی به وجود آمد: مگر شرکای غربی و عربی واشنگتن بودند که داعش را شکست دادند؟ تازه اگر صدها ابهام درباره همدستی ائتلاف، سنتکام پنتاگون، رژیم صهیونیستی، شرکای ناتو در اروپا و خاورمیانه و البته برخی شیخنشینهای عربی را نادیده بینگاریم. مکرون در دیدارش با بنیامین نتانیاهو در قدس اشغالی برای خوشامد حامیان صهیونیستش پیشنهاد بازیافت همان ائتلاف بیخاصیت متشکل از ۸۶ کشور علیه امارت تکفیری عراق و شام را داد، بدون آنکه حتی بتواند به درستی توجیه کند چرا حالا ائتلاف به جای داعش باید به جنگ حماس برود. گاف بزرگ او زمانی بود که به ناشیانهترین شکل ممکن طوری به تشریح اهداف داعش پرداخت گویی از زبان خود داعشیها سخن میگوید. اوج رسوایی نیز آنجا بود که وقتی میخواست به اصطلاح خطر حماس را فراتر از داعش جلوه دهد، گفت: «حماس یک گروه تروریستی است که هدف آن نابودی اسرائیل است. داعش، القاعده و همه کسانی که با آنها در ارتباط هستند، چه با اعمال و چه با نیات، همینطورند». این در حالی است که نه تنها داعش در دوران اوج فتنهگریهایش در بینالنهرین، شام، جنوب جزیره العرب و شمال آفریقا، بارها و بارها هدف خود را خلافت در عراق و سوریه و سپس گسترش آن به کشورهای دیگر توصیف کرده بود بلکه - نه فقط در حرف بلکه در عمل - همکاری تنگاتنگ خود با پنتاگون و رژیم صهیونیستی برای سرنگونی دولتهای دمشق و بغداد را نشان داده بود. این دیگر یک راز نیست، چرا که هیلاری کلینتون، وزیر خارجه دولت اول اوباما در کتاب خاطراتش به تلاشهای دیپلماتیک آمریکا برای جلب حمایت از داعش در تلآویو، ریاض و پایتختهای عربی و غربی اعتراف کرده بود. جان مک کین، سناتور نومحافظهکار آمریکایی دست کم یک بار برای تشکیل جلسه با سران جبهه النصره، نیروی موازی داعش در شمال سوریه مشاهده شد و پس از آن چندین رهبر و مقام آگاه غربی، به ذهنیت تقدم حمایت از تروریسم تکفیری در مواجهه با ایران و محور مقاومت اعتراف کردند. حتی در مقطعی در اوج مبارزه دولت بشار اسد و نیروهای حزبالله لبنان با تکفیریها در بلندیهای قنیطره و مرزهای جنوبی درعا، اسرائیل علنا برای تروریستهای القاعده، برادر دوقلوی داعش خط آتش و پشتیبانی از سمت بلندیهای اشغالی جولان فراهم آورد و نتانیاهو، نخستوزیر وقت رژیم به دیدار تروریستهای مجروحی رفت که در بیمارستانهای اسرائیل بستری شده بودند تا با آنها عکس یادگاری بیندازد. همه این شواهد باعث شده بود ائتلاف بدنام آمریکایی از همان بدو تاسیسش در سال ۲۰۱۴ به کنایه «ائتلاف جهانی برای داعش» خوانده شود. حال در شرایطی که آن ائتلاف مدتهاست از بیکاری، فراموش شده و هنوز هم اتحاد نیروهای مقاومت، سوریه، عراق، ایران و روسیه است که جلوی ریشه کردن مجدد تروریسم دستپرورده غرب را در منطقه گرفته، مکرون گاف بدی میدهد. این ادعا که داعش و همزادش القاعده به دنبال از بین بردن اسرائیل بودهاند، طنزی است که تا سالها به نقل از مکرون در محافل سیاسی و رسانهها تکرار خواهد شد. البته انگیزههای فرصتطلبانه ژیگول کاخ الیزه در این مورد نیز جالب توجه است. رهبر استعمار شکستخورده و درمانده فرانسه که در حال اخراج از آفریقاست، به این امید به سرزمینهای اشغالی رفت تا با مطرح کردن بازیافت ائتلافی بیکاره و فراموششده برای خود از جنگ در فلسطین نمدی دست و پا کند. ظرف کمتر از ۲ سال مهرههای دستنشانده و نیروهای ویژه فرانسوی از مالی، نیجر و بورکینافاسو اخراج شدهاند و الجزایر نیز به عنوان کشور مقتدر حوزه ساحل در حال تیشه زدن به آخرین ریشههای استعمار فرانسوی است. با شکستهای متوالی دولت مکرون در مستعمرات پیشین فرانسه در حوزه ساحل و آفریقای غربی، او تصور میکند با ایده تشکیل یک ائتلاف غربمحور در خاورمیانه به بهانه کمک به رژیم صهیونیستی در جنگ با مقاومت اسلامی، میتواند برای لشکر شکستخورده خود در هر ۲ بخش آفریقای عربی و آفریقای سیاه در شمال و جنوب صحرای بزرگ نیز یارگیری کند. چنین ایدههایی نشان میدهد رئیسجمهور خام و بیتجربه فرانسه هنوز فاقد شم سیاسی قوی است. او در خیالی خام و عبث است چون در حالی خواهان احیای این ائتلاف شده که چه بسا سران اغلب ۸۰ کشوری که زمانی در آن با آمریکا و ناتو اعلام همکاری کرده بودند نیز فراموش کرده باشند جزو آن بودهاند. حتی ۳۰ کشوری که رسما عضو ائتلاف بودند نیز نامی از خود در مبارزه با تروریستم تکفیری باقی نگذاشتهاند که حالا بخواهند وارد یک ماموریت از پیش لوثشده جدید شوند. علاوه بر این تمام بازیگران مهم آفریقا، چه منطقهای، چه غربی و چه شرقی، خود به دنبال جایگزینی فرانسه هستند و طبعا هر یک به شکلی از اخراج مکرون و ژاندارمهایش از قاره سیاه استقبال میکنند. از یک طرف آمریکا و شرکای آنگلوساکسونش به دنبال این هستند که با کنترل شورای همکاری اقتصادی غرب آفریقا شامل نیجریه و تعامل با دولتهای نظامی یا انقلابی جدید در این منطقه، پا جای پای پاریس بگذارند و ازطرف دیگر روسیه و چین سوار بر موج انقلابهای ضد استعماری، دست در دست هم به دنبال تغییر هژمون در آفریقا با استفاده از این فرصت هستند. از این موضوع که بگذریم، آوازه جنایات اسرائیلیها علیه غیرنظامیان غزه در یک ماه اخیر چنان بازتاب منفی در جهان داشته که حتی شرکای امنیتی و نظامی واشنگتن نیز حاضر نیستند نامشان درکنار اسرائیل آورده شود چه رسد به اینکه حالا بخواهند وارد کارزاری شوند که یک رژیم کودککش بدنام در حال ارتکاب جنایت علیه بشریت در باریکه تحت محاصره غزه است. جامعه جهانی در این یک ماه به اجماعی بیسابقه علیه رژیم کودککش اسرائیل رسیده است. تصویب قطعنامه تاریخی علیه حمله صهیونیستها به بیگناهان غزه با رای مثبت ۱۲۱ کشور جهان و حتی همصدا شدن برخی کشورهای اتحادیه اروپایی با این موضوع باید مکرون را متوجه نفرت عمومی از صهیونیستها میکرد. تنها چند روز قبل از ایده مزخرف مکرون، حتی آنتونیو گوترش، دبیرکل پرتغالی سازمان ملل متحد که خود برکشیده لابی اسرائیلی جفری فلتمن در دولت سایه آمریکا بوده، جرأت کرد فریادش را بر سر اسرائیلیها بلند و با اشاره به چند دهه ظلم و تبعیض آنها علیه مردم فلسطین اعلام کند عملیات ۷ اکتبر (توفان الاقصی) توسط حماس در خلأ اتفاق نیفتاده و حماس نه یک تهدید جهانی بلکه فقط مشکل اسرائیل است. خیابانهای بزرگترین شهرهای اروپای غربی و ایالات متحده نیز مملو از مردمی غیرمسلمان است که خواهان متوقف کردن جنایات اسرائیل در غزه هستند. در چنین فضایی که تصویر نتانیاهو و سربازان ارتش عبری جای تصویر قراردادی پیشین تروریسم تکفیری داعش در اذهان عمومی جهانی را گرفته است، معلوم نیست مکرون چطور تصور کرده میتوان از سابقه ائتلاف ضد داعش برای ایجاد ائتلافی علیه حماس و مقاومت فلسطین بهره برد. وقتی ایده ابلهانه و از پیش شکستخورده مکرون را در کنار افاضات تبلیغاتی رئیس کمیسیون اروپا، اورسولا فون در لاین میگذاریم که روسیه را به حماس تشبیه کرده - ادعایی که حتی برای اسرائیلیها هم قفل است - این یعنی کوتولههای مستخدم دستگاه ایدئولوژیک صهیونیسم، در حال بازتکثیر در راس تشکیلات سیاسی غرب هستند.
|