ایران: اواخر اسفند سال گذشته زن جوانی هراسان با پلیس تماس گرفت و از سرقت دستبند طلایش خبر داد.
او گفت: مقابل در خانهام منتظر بودم تا در را برایم باز کنند که ناگهان دو مرد جوان سوار بر موتورسیکلت به من نزدیک شدند. هر دو آنها کلاه کاسکت به سر داشتند و یکی از آنها پیاده شد و در چشم برهم زدنی دستبند طلایم را سرقت کرد و از محل متواری شد.
با شکایت زن جوان، تحقیقات به دستور بازپرس شعبه اول دادسرای ویژه سرقت آغاز شد. کارآگاهان پایگاه ششم پلیس آگاهی پایتخت وارد عمل شده و در حالی که تحقیقات برای دستگیری سارقان نقابدار ادامه داشت کارآگاهان با شکایتهای سریالی مواجه شدند. شکایتهایی که سارقان فقط دستبند زنان را سرقت میکردند.
سارقی با موهای جوگندمی
بررسیها برای شناسایی سارقان ادامه داشت اما با توجه به اینکه آنها در تمامی سرقتهایشان کلاهکاسکت به سر داشتند، هویت آنها مشخص نبود تا اینکه سرنخ اصلی را زن جوانی به مأموران داد. زن جوانی که یکی از قربانیان سرقت اعضای این باند دو نفره بود، گفت: از خرید به خانه برگشتم، خواستم در را باز کنم که موتورسواری به من نزدیک شد و یکی از موتورسواران بلافاصله از موتور پایین پرید و دستبند طلایم را کشید. با موتورسوار درگیر شدم و در حین درگیری کلاهکاسکت او از سرش افتاد.
مردی با موهای جوگندمی که او را شناختم. او بهروز، برادر یکی از دوستانم بود که سالها قبل از من خواستگاری کرده بود اما از آنجایی که از همان جوانی نیز پرخاشگر و خلافکار بود، خانوادهام با این ازدواج موافقت نکردند و بعد از آن دیگر بهروز را ندیدم تا روز دزدی که کلاهکاسکت از سرش افتاد.
با اطلاعاتی که زن جوان در اختیار مأموران قرار داد، تیم تحقیق به بررسی سوابق او پرداخته و مشخص شد که بهروز چندین سابقه کیفری در پرونده خود دارد و اواخر سال گذشته از زندان آزاد شده است.
اعتراف به سرقتهای سریالی
با شناسایی هویت متهمان چند روز قبل بهروز و همدستش توسط پلیس دستگیر شدند. اما از آنجا که وی موهایش مشکی و منکر سرقت دستبند بود، به ناچار با تصاویر به دست آمده از دوربینهای مداربسته محلهای سرقت تطبیق داده شدند، اگرچه چهره متهم در فیلمها مشخص نبود اما ظاهر و نحوه راه رفتن او در فیلم نشان میداد او همان سارق است. بنابراین به ناچار لب به اعتراف گشود.
بهروز در تحقیقات گفت: اواخر سال گذشته از زندان آزاد شدم و هنوز یک ماهی از آزادی ام نگذشته بود که به خاطر مشکلات مالی و رد مال دوباره مجبور به سرقت شدم. شاهین یکی از همبندیهایم بود و قبلاً او را میشناختم، قرار شد فقط از زنهایی سرقت کنیم که تنها هستند. آنها را تعقیب میکردیم و زمانی که به محل خلوتی میرسیدند یا اینکه مقابل خانهشان به انتظار باز شدن در بودند، به سراغشان میرفتیم.
او ادامه داد: ما زنهایی را برای سرقت انتخاب میکردیم که دستبند طلا به دست داشتند از طرفی هر سرقت را یکی از ما انجام میداد. اگر اولین سرقت را من انجام داده بودم دومین سرقت را شاهین مرتکب میشد. سرقت سوم برای من بود و همین طور ادامه داشت. وقتی از زن جوانی که روزی خواستگارش بودم سرقت کردم، او را نشناختم اما چون مرا دیده بود، موهایم را رنگ کردم که شناسایی نشوم.
با اعتراف دو متهم جوان به سرقتهای سریالی دستبندها، به دستور بازپرس دادسرای سرقت، متهمان در اختیار کارآگاهان پایگاه ششم قرار داده شدند تحقیقات برای شناسایی سایر شکات احتمالی این باند ادامه دارد.