انتقام از دختر پولدار بعد از شنیدن پاسخ منفی
تاريخ : بيست و نهم ارديبهشت 1401 ساعت 13:34   کد : 267220
روزنامه ایران نوشت: مدتی قبل گزارش سرقت دلار و یوروهای دختر جوانی به پلیس اعلام شد و به دنبال این گزارش، تحقیقات برای دستگیری سارقان در دستور کار کارآگاهان پلیس قرار گرفت.
 
دختر جوان در تحقیقات گفت: من نقاش هستم و آثارم را در اینستاگرام و نمایشگاه‌های مختلف به معرض نمایش می‌گذارم. از مدتی قبل تصمیم گرفتم برای آموزش و تحصیل در دانشگاهی معتبر به اروپا بروم. روز حادثه نخست به سفارت و بعد از آن هم به صرافی رفته و دلار و یورو خریدم، اما هنوز از صرافی فاصله زیادی نگرفته بودم که موتورسواری دو ترک به من نزدیک شد و زمانی که در پشت چراغ قرمز توقف کرده بودم، یکی از آنها در خودرو را باز کرد و کیفم را به سرقت برد.

سارقان اجیر شده
 
با شکایت دختر نقاش، تحقیقات برای شناسایی موتورسواران سارق آغاز شد و کارآگاهان پلیس به بازبینی دوربین‌های مداربسته اطراف محل سرقت پرداختند. در بازبینی دوربین‌ها تصویر متهمان به دست آمد. زمانی که تصاویر سارقان با آلبوم متهمان اداره آگاهی تطبیق داده شد، هویت دو متهم جوان به دست آمد. حمید و محسن، از سارقان کیف‌قاپ بودند که چند روز قبل از سرقت، از زندان آزاد شده بودند. در نهایت دو متهم جوان دستگیر شدند. در تحقیقات اولیه متهمان به سرقت دلار و یوروهای دختر نقاش اعتراف کردند: ما این دختر را نمی‌شناختیم، بعد از آزادی از زندان، یکی از دوستانم به سراغ‌مان آمد و گفت دوستش در جست‌وجوی دو سارق حرفه‌ای است و پول خوبی هم می‌دهد.
 
آنها ادامه دادند: ما که تازه از زندان آزاد شده بودیم و وضع مالی خوبی نداشتیم، پیشنهاد را قبول کردیم. مشخصات مالباخته را فردی به نام سامان که ما را اجیر کرده بود، داد. حتی ساعت خروج از خانه و محل زندگی‌اش را هم به ما داد. ما دختر جوان را تعقیب کردیم و بعد از خروج از صرافی، کیف او را در فرصتی مناسب به سرقت بردیم. سامان بیشتر به دنبال مدارک و پاسپورت دختر جوان بود و پول خوبی هم از این سرقت به ما داد.

خواستگار کینه‌جو
 
با اعتراف دو سارق جوان، سامان بازداشت شد و در رابطه با نقشه سرقت گفت: با شقایق در اینستاگرام آشنا شدم. وقتی متوجه شدم وضع مالی خوبی دارد، به دروغ خودم را دانشجوی دکتری و از خانواده‌ای ثروتمند معرفی کردم. هر روز یک خودرو کرایه می‌کردم و به سر قرار می‌رفتم و لباس‌هایم را هم از دوستم که خشکشویی داشت، می‌گرفتم. همه چیز خوب پیش می‌رفت و او هم به من علاقه‌مند شده بود. می‌خواستم با شقایق ازدواج کنم و به خارج از کشور بروم.

او ادامه داد: اما از بخت بد، یکی از دوستان مشترک‌مان راز دروغ‌های مرا برملا کرد. وقتی شقایق واقعیت را از من پرسید، به او گفتم دروغ گفته‌ام و کارمند ساده یک شرکت هستم و خانواده‌ام هم نه تنها پولدار نیستند بلکه از خانواده‌های فقیر هستیم. فکر می‌کردم شقایق آنقدر عاشقم باشد که از ازدواج منصرف نشود اما تصورم اشتباه بود. او به محض اطلاع از این موضوع، به من جواب رد داد و قطع رابطه کرد و همین مسأله برایم کینه شد. از طریق دوست مشترک‌مان مطلع شدم او قصد دارد برای سفر به اروپا دلار و یورو بخرد به همین دلیل دو سارق اجیر کردم و نقشه سرقت کیفش را کشیدم. البته هدف من بیشتر این بود که مدارکش را سرقت کنم تا نتواند به خارج از کشور برود و انتقام سنگینی از او بگیرم.با اعتراف متهم، تحقیقات در این خصوص ادامه دارد.